به انزوای این خیال
به هپروت این برهوت
به تعفن این همه جنس ناجنس
به تقدس کشتار انسانیت
به تقبل این همه سرکوب
به خفقان و سلول و سرب
به لبخند دیپلوماتهای بینشان
به خودم
میخندم.
***
به افتخار این همه آرزو
که در زندگیم مدفون کردم !
به افتخار تمام نبودنها و نداشتنهایم
یک بغل غصه
به افتخار زنده به گور شدن احساسم
در لابهلای کتابهای اندیشه و سیاست!
درسوگ روح از دست رفتهام
مارش نظامی مینوازم !
امروز
بعداز یک عمر دوووور
درآینه به خود نگریستم
و
نشناختم آن کس که
در آینه پیدا بود !
هرگز نفهمیدم مزمزه کنم
حس زیبای عاشقی و دلهره و اشک.
زانو میزنم به درگاه درونم
و
به قداست اشکهای مادرم
که همیشه درانتظار جاری بود،
اعلام میکنم ؛
لطفا
یک عمر سکوت !
به انزوای این خیال
به هپروت این برهوت
به تعفن این همه جنس ناجنس
به تقدس کشتار انسانیت
به تقبل این همه سرکوب
به خفقان و سلول و سرب
به لبخند دیپلوماتهای بینشان
به خودم
میخندم.
***
به افتخار این همه آرزو
که در زندگیم مدفون کردم !
به افتخار تمام نبودنها و نداشتنهایم
یک بغل غصه
به افتخار زنده به گور شدن احساسم
در لابهلای کتابهای اندیشه و سیاست!
درسوگ روح از دست رفتهام
مارش نظامی مینوازم !
امروز
بعداز یک عمر دوووور
درآینه به خود نگریستم
و
نشناختم آن کس که
در آینه پیدا بود !
هرگز نفهمیدم مزمزه کنم
حس زیبای عاشقی و دلهره و اشک.
زانو میزنم به درگاه درونم
و
به قداست اشکهای مادرم
که همیشه درانتظار جاری بود،
اعلام میکنم ؛
لطفا
یک عمر سکوت !