بالاخره یک روز حقایقی کثیف را خواهی فهمید. حقایقی که تمام وجودت را به لرزه می اندازد. اما مسئله اصلی این نیست. بلکه بدتر از این است : انسان ها حقایقی را می فهمند اما تلاش می کنند وانمود کنند چیزی نفهمیده اند و این وانمود کردن بقدری طبیعی است که حتی خودشان هم باور میکنند چیزی نه شنیده اند و نه دیده اند.
در این حقایق اولین چیزی که به آن پی میبریم همین است. که انسان ها بسیاری از حقایق را می دانند اما خلاف آن عمل می کنند و بالاخره راهی برای قانع کردن خود پیدا می کنند.
و این فریفتن خود و نا دیده گرفتن، مراتبی دارد که در ابتدا با نادیده گرفتن حقایق کوچک شروع می شود. و در گام های بعدی با نادیده گرفتن حقایقی در مورد کشور؛ اعتقادات؛ خانواده و کسانی که دوستشان داریم ادامه پیدا می کند و در واپسین و هولناک ترین مرتبه سپس نا دیده گرفتن حقایقی که به خودمان مربوط می شوند را فرا می گیریم. و تصمیم می گیریم نشنویم، نبینیم، نفهمیم و حس نکنیم تا راحت تر زندگی کنیم.
اما به چه قیمتی ؟
آیا ارزشش را دارد ؟
وقت زیادی نداریم !
…حامد…